پایان خوش...

هر نوری هر چه قدر هم ناچیز باشد بالاخره روشنایی است.

پایان خوش...

هر نوری هر چه قدر هم ناچیز باشد بالاخره روشنایی است.

دیروز هم که

سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۱۹ ب.ظ

رسیدم اداره دیدم کمربندم بازه. مشغول بستن بودم یادم افتاد بالا سرم دوربینه. دیگه دیر شده بود. به رو خودم نیاوردم.
کمربندم هم باز بود چون بزرگ شدم. آدم بزرگ می‌شه حواسش پرت می‌شه کمربندش باز می‌مونه تو راه اداره وسط خیابون از خودش می‌پرسه چرا کمر شلوارم گشاد شده، اما چیزی یادش نمیاد.
صد و سی و شیش تا هم پرونده زدم اما نمردم چون چیزی از گذشته یادم نمی‌اومد دیگه. فقط یه چیزی تو سرم تکرار می‌شد که وقتی تمرکز می‌کردم ببینم چیه از سرم می‌پرید.

۹۶/۰۵/۱۷
raghed nshr

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی